mazhabi دنیای مطالب |
|||
نقل است که بزرگی به مستی درگذشت(گذرش به مستی افتاد) ،دهانش آلوده بود... آب آورد و دهان آن مست بشست ، و می گفت :دهانی که ذکر حق بر آن دهان رفته باشد آلوده بگذاری بی حرمتی بود. چون مرد بيدار شد او را گفتند :زاهد خراسان دهانت را بشست . آن مرد گفت :من نيز توبه کردم . پس از آن بزرگ به خواب ديد که او را گفتند :تو از برای ما دهنی شستی ،ما نبز دل تو را بشستيم . باديه نشينى را گفتند: فرداى قيامت پروردگار، به حسابت رسيدگى مى كند. گفت : اى فلان ! مرا شاد كردى . زيرا چون كريم به حساب رسيدگى كند، بخشندگى كند. كسى دانش بسيار اندوخت و بدان عمل نكرد، حكيمى او را گفت : اى فلان ! اگر زندگى خويش در گرد آوردن سلاح صرف كنى ، كى به جنگ خواهى پرداخت ؟ نقل است که يکی بزرگی را وصيت خواست . فرمود : يا اخی ! لازم(ملازم) يک در باش تا همه درها برتو گشايند و لازم يک سيِد(بزرگ) باش تا همه سادات تو را گردن نهند ... بزرگی فرمود :به نزديک من زيرک و دانا آن است که خراب کند دنيا را ، و بدان خرابی دنيا آخرت را بنياد کند ، و خراب نکند آخرت را و بدان خرابیِ آخرت، دنيا را بنياد نهد.. نقل است که کسی سفری خواست رفت.بزرگی را گفت :مرا وصيتی کن .فرمود :اگر يارخواهی تو را خدای بس ، و اگر همراه خواهی کرام الکاتبين بس ، اگر عبرت خواهی تو را دنيا بس ،و اگر مونس خواهی قران بس ،و اگر کار خواهی عبادت خدای تو را بس ،و اگر وعظ خواهی تو را مر گ بس... شخصی اویس قرن را گفت :مرا وصيتی کن ..فرمود : خدای را شناسی ؟ گفت :شناسم .گفت :اگر به جز از خدای هيچ کس ديگر نشناسی تو را به(برای تو بهتر است) . گفت :زيادت کن . فرمود :يا فلان ! خدای تو را می داند؟(تورا میشناسد؟) گفت :داند . فرمود :اگر به جز خدای کس ديگر تو را نداند تو را به... شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:18 :: نويسنده : adel
بزرگی را گفتند :چرا سلطان را وعظ نکنی ؟، که ظلم بر ما می رود فرمود : خدای را از آن بزرگتر دانم که من او را پيش کسی ياد کنم که او را نداند... شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:18 :: نويسنده : adel
بزرگی فرمود : مدت بيست سال نه از کسی چيزی گرفتم و نه کسی را چيزی دادم . گفتند : چگونه ؟ گفت : اگر می گرفتم از وی(خدا) گرفتم و اگر می دادم بدو می دادم....فتدبّر بزرگی فرمود : شبی در باديه می رفتم - تنها - شبی تاريک بود . ناگاه سياهی پيش آمد . چندانکه مناره ای..ترسيدم .. چون او را بديدم گفتم : تو پری هستی يا آدمی؟ حکیمی گفت: رأی بزرگ را حقیر مدارید، اگرچه از کودک خردسال واقع شود؛ زیرا درّ گران بها از قیمت خود نیفتد، هر چند کودک غواص از دریا آورده باشد... شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:16 :: نويسنده : adel
حكيمى گفته است : اگر جوياى عزتى ، آن را در اطاعت بجوى ! و اگر بى نيازى خواهى ، از قناعت بخواه !..آن كه خداى را اطاعت كند، پيروزيش افزون شود و آن كه قناعت پيشه كند، فقر از او دور گردد. از سفيان ثورى روايت شده است كه گفت : از امام صادق (ع ) شنيدم كه مى گفت: سلامتى چنان كمياب است كه نمى دانى كجايش بيابى.. و اگر در چيزى يافت شود، شايد كه در گمنامى باشد... و اگر در گمنامى نيافتى ، شايد در تنهايى باشد، هر چند كه تنهايى همانند گمنامى نيست.. و اگر در تنهايى نبود، شايد كه در سكوت باشد، گرچه سكوت ، چون تنهايى نيست.. و اگر در سكوت يافت نشد، شايد كه در سخنان پيشينيان نيكوكار يافت شود.. و نيكبخت آن كه در وجود خود، تنهايى را بيابد...فتدبر كلينى از (ابان بن تغلب)روايت كرده است كه گفت : امام صادق (ع ) را گفتم : مرا از حق مؤمن آگاه كن... او فرمود: اى ابان، از آن دست بدار!(منصرف شو) گفتم : فدايت شوم ! و باز او را گفتم . آنگاه گفت:اى ابان!آنست كه نيمى از مال خويش او را دهى.و مرا نگريست و احوال درونى من دانست و گفت : اى ابان ! مگر ندانى كه خداى متعال از ايثار كنندگان بر نفس خويش ياد كرده است ؟ گفتم : آرى فدايت شوم . و گفت اگر مال خويش با او بخش كنى ، بر او ايثار نكرده اى بلکه با او همسان شده اى و آنگاه ايثار كرده اى ، كه نيم ديگر نيز او را دهى ... شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:14 :: نويسنده : adel
علی علیه السلام فرمود: اگر پروردگار، معصيت را به عقوبت وعده نداده بود، بنده را واجب بود كه به شكرانه نعمت ، گناه نورزد... شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:13 :: نويسنده : adel
در (كافى ) به طريق حسن از امام باقر (ع ) روايت شده است كه فرمود: بهترين اعمال در نزد خدا، آنست كه بنده آن را دوام دهد. هر چند كه اندك باشد زاهدى به روز عيد، با جامه هاى ژنده بيرون آمد. او را گفتند: به روزى چنين ، با جامه اى چنين بيرون آيى ؟! در حالى كه مردم ، خويش را زينت داده اند. گفت : پروردگار را هيچ زينتى همچون طاعت وى نيست بزرگی فرمود : پنج چيز دواى دل است...قرآن را به تاءمل خواندن، شكم خالى داشتن، نماز شب ، سحرگاهان به درگاه خدا ناليدن و همنشينى با نیكوكاران... شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:1 :: نويسنده : adel
در (كشاف) پيرامون اين سخن پروردگار كه گويد: (قل نار جهنم اشد حرا) آمده است : آنكه از رنج ساعتى خوددارى كند، به رنجى پايدار افتد..و چنين كسى از هر نادانى نادان ترست... امام صادق (ع ) فرمود: يارى خدا بر مؤمن همين بس ، كه دشمن خود را به معصيت پروردگار مشغول مى بيند. عارفى را پرسيدند: چگونه صبح خويش را آغاز كردى ؟ گفت : با تاءسف بر ديروز و بيزارى بر امروز و خوار داشتن فردا. یاد دارم که در ایام طفولیت، مُتعبد بودمی و شبخیز و مولع زهد و پرهیز. (برای زهد ولع داشتم) شبی در خدمت پدر (رحمةالله علیه) نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مُصحَـف عزیز بر کنار گرفته و طایفهای گِرد ما خفته بزرگی را پرسيدند: صوفى كيست ؟ گفت : كسى است كه نه مالك چيزى است و نه چيزى مالك اوست بزرگی شنيد كه مؤ ذنى اذان مى گفت...گفت : غفلت شديدست و دعوت ، مكرر.. شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:57 :: نويسنده : adel
اميرالمؤمنين على (ع ) در يكى از جنگ ها بر استرى سوار بود. او را گفتند: اى اميرالمؤمنين ! اى كاش بر اسبى مى نشستى ! و او گفت : من ، از آن كه حمله آرد، نگريزم و به آن كه گريزد نيز حمله نبرم . و استرى مرا كافى ست... زاهدى پير زن آسيابان را گفت : گندم مرا آرد كن ! و گرنه به دعا خواهم كه خرت سنگ شود.. زن گفت : خر رها كن ! و دعا كن ! تا گندمت ، آرد شود.. شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:55 :: نويسنده : adel
علی (ع) فرمود: چون شكم از مباح پر شود، چشم از شناخت صلاح كور شود. چون بلايى بر تو روى آرد، بر آن بنشين ،زیرا تلاش تو بر آن مى افزايد. چون بينى كه پيوسته بلا بر تو فرود آيد، بدان كه خداوند ترا بيدار كرده است . اگر خواهى ترا فرمان برند، آن خواه كه بر آن توانا هستى . اگر آن چه خواهى نيست ، آن خواه كه هست . چون زاهدى از مردم بگريزد. او را طلب كن..با دشمن خويش مشورت كن! تا از راى او، اندازه دشمنى و نيتش را بدانى . شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:54 :: نويسنده : adel
بزرگی فرمود : نصيب مومن از تو سه چيز بايد که بود . يکی آنکه اگر منفعتی نتوانی رسانيد مضرتی نرسانی ؛ و اگر شادش نتوانی گردانيد باری اندوهگن نکنی ؛ و اگر مدحش نگويی باری نکوهش نکنی بزرگی انفاق مى كرد. او را گفتند: چرا فرزندانت را چيزى ننهى ؟ گفت : از خدا شرم دارم كه آنان را به ديگرى بسپارم عابدى ، در دعاى خويش ، چنين مى گفت : خدايا! مرا به آتش انداز! كه چون منى ، جراءت آن ندارد كه از تو بهشت خواهد. روزى معاويه به يكى از يمنى ها گفت : از شما نادان تر نبوده است . زيرا زنى بر آنان فرمانروايى داشته است . و او، به پاسخ گفت : نادان تر از قبيله من ، دودمان تواند كه چون پيامبر خدا (ص ) آنان را فرا خواند، گفتند: پروردگارا! اگر اين بر حق است ، از آسمان بر ما سنگ ببار! و نگفتند كه : پروردگارا اگر اين بر حق است ، ما را به سوى او هدايت كن ! پادشاه هند، نامه اى طولانى به هارن الرشيد نوشت و در آن ، او را تهديد كرد. هارون ، به پاسخ نوشت : پاسخ آنست كه ببينى ، نه بخوانى . از امثال عرب است كه گويند: بزغاله اى بر پشت بامى ، به گرگى كه از پايين مى گذشت دشنام داد. گرگ گفت : تو مرا دشنام نمى دهى ، بل جاى تست كه مرا دشنام مى دهد. شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:48 :: نويسنده : adel
عربى بر گور (هشام بن عبدالملك ) ايستاده بود، كه يكى از خدمتگاران او، بر گورش مى گريست و مى گفت : پس از تو، چه ها ديديم ! اعرابى گفت : اگر او زبان مى داشت ، ترا مى گفت كه آن چه او ديده است ، بسى بدتر از آن چه تو ديده اى بوده است . زاهدى پير زن آسيابان را گفت : گندم مرا آرد كن ! و گرنه به دعا خواهم كه خرت سنگ شود.. زن گفت : خر رها كن ! و دعا كن ! تا گندمت ، آرد شود.. درباره وبلاگ به وبلاگ خودتون خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() |
|||
![]() |